این روزها در فضای مجازی ویدیوهای علیرضا یوسفی وایرال میشود. یکجا پشت تریلی و جای دیگر پشت موتور. از مدال طلایی که کسب کردی بگو
خدا را شکر توانستم در مسابقات در حرکت دو ضرب مدال طلا را بگیرم و در مجموع هم مدال برنز را کسب کنم. باز هم خدا را شاکرم که از مسابقات سربلند بیرون آمدم و توانستم دل مردم را شاد کنم. واقعیتش اینکه کلیپهای کامیون و موتور به لطف دوستان است که به استقبال من آمده بودند.
گواهینامه داشتی پشت کامیون نشستی؟
من فقط ۳۰۰ متر پشت فرمان کامیون نشستم. بقیهاش را بابا رانندگی کرد.
رانندگی کامیون را از پدر یاد گرفتی؟
بله بابا راننده کامیون است و از ایشان یاد گرفتم
آن ماشین قرمز خوشرنگ ماشین خودتان بود دیگر؟
نه ماشین برای ما نیست، بابا روی ماشین دیگران کار میکند
علیرضا ویدیو تو قبل از وزنه زدنت که میگفتی «یا بابا، یا پدر من» خیلی مورد استقبال قرار گرفت و مردم خیلی دوست داشتند. این مدد خواستنت از بابا از کجا آمد؟ از قبل فکر کرده بودی؟
نه کاملا بداهه به زبانم آمد. آنقدر استرس داشتم و از لحاظ روحی و روانی خسته بودم و واقعیتش اینکه از شرایط و جو مسابقات ترسیده بودم. فقط با این جملات توانستم خودم را آرام کنم.
آن شعار یا غیرت ایرانی چطور؟
غیرت ایرانی هم داستان داشت. در مسابقات از لحاظ داوری ما را اذیت کردند و من تصمیم گرفتم آنجا غیرت ایرانی را به رخشان بکشم.
بعد از کسب مدال گریه کردی و گفتی سختی زیادی کشیدی
بله خیلی سختی کشیدم. خیلی تلاش کردم. ما مستاجر هستیم؛ واقعا درخواست زیادی نداریم. من چیزی برای خودم نمیخواهم، فقط یک سقف بالای سر خانوادهام باشد.
خودت ماشین داری؟
بعد از سالها پول جوایز و پاداشها را جمع کردم و توانستم یک دنا بخرم.
توی آن جا میشوی؟
(با خنده) سانروف رو باز میگذارم تا سرم جا شود. ماشین کوچک است، اما خب چاره اس نیست. فعلا همین که توانستم این را بخرم خدا را شکر.
به نظر میرسید یک کل کلی بود بین تیم ایران و بحرین. حرکت اول علی داوودی هم خطا گرفتند
بله، چون میزبان بودند و یک ورزشکار داشتند در این وزن و احساس خطر کرده بودند به همین خاطر بحرینیها با سجاد انوشیروانی رئیس فدراسیون ایران صحبت کرده بودند که هوای ما را داشته باشید تا ورزشکار ما (بحرین) بتواند مدال بگیرد. از یک هفته قبل از مسابقات ویدیو ۲۶۳ کیلوگرم من وایرال شده بود و بحرینیها دیده بودند و میخواستند به هر نحوی شده مدال بگیرند که ما نگذاشتیم.
راستی این تاجی که گذاشتی کلا انگار شده نماد بچههای قائمشهر، امیر حسین زارع هم مثل تو پادشاه شده بود
من شاه نیتسم. من که کوچک مردم هستم، اما جو بحرین خیلی سنگین بود. وزنه را که زدم بهمن خان زارع اشاره کرد تاج بذار، تاج بذار من هم گذاشتم. اگر نه از سر غرور یا چیز دیگری نبود.
تو برای تماشای بازی نساجی هم به ورزشگاه رفتی.
نساجی که عشق است. مردم هم همیشه به من لطف دارند. نساجی تیم شهرم است و عاشقش هستم.
حالا اگر مسئولان به تو خانه بدهند دوست داری این خانه در کجا باشد؟
قائمشهر.
تهران نه؟
قائمشهر.
دبی مثلا؟
فقط قائمشهر.
اینقدر علاقه داری؟
اصلا هیچ کجایی نمیتوانم زندگی کنم. فقط قائمشهر همان محله خودمان.
آقای یوسفی شنیدیم وقتی علیرضا وزنه میزند تماشا نمیکنید
بله به خاطر استرس بالا نگاه کردن سخت است. سعی میکنم مستقیم نبینم. اگر در خانه باشم به یک اتاق دیگر میروم.
خیلیها باور نمیکردند شما پدر علیرضا هستید. متولد چه سالی هستید؟
من متولد ۱۳۵۷ هستم.
برای ما از سختیهایی که در این مسیر کشیدید بگید. علیرضا بعد از کسب مدال بغضش ترکید. انگار این بغض چند سالی در گلویش گیر کرده بود
علیرضا از سن ۱۴ سالگی در مسابقات رسمی حضور داشت و در این سالها کم و کاستیهایی را تجربه کرد. خیلی کمبودهای مالی وجود داشت و علیرضا با ما مدارا کرد. در زندگی یک ورزشکار نباید چنین چیزی باشد و دغدغه مالی نداشته باشد، اما شرایط ما اینطوری نبود. ورزشکار حرفهای کاری به جز ورزش کردن ندارد و از این راه درآمدی کسب نمیکند. منم درآمدم یک عددی است و بیشتر نیست و علیرضا در این سالها با تمام کم و کاستیهای ما مدارا کرد. به خاطر همین پس از کسب مدال بعضش ترکید. راهی که یک ورزشکار میآید راه سختی است. البته ناگفته نماند که تازه کار علیرضا شروع شده است و خدا را شکر استارتش در تیم ملی بزرگسالان خوب بود و بتواند دل مردم را شاد کند. وزنه برداری و مخصوصا در دسته سنگین وزن یک جور دیگر در بین مردم جا افتاده و امیدواریم علیرضا بتواند این پرچم را در دستانش بگیرد
وقتی علیرضا از شما مدد خواست چه حالی به شما دست داد؟
اشک ما را در آورد. من یکبار گفتم این جمله الان سمبل شده برای قدردانی از پدران. تا الان همیشه از مادران اسم برده میشد، اما اون جمله علیرضا متفاوت بود تا قدر پدرها را هم بدانیم.
علیرضا در زمان بهداد سلیمی و سجاد انوشیروانی که قهرمان و نایب قهرمان بودند، الان بعضیها بر این باورند که علیرضا یوسفی و علی داوودی در سنگین وزن جایی برای عرض اندام به کسی نمیدهند
به امید و یاری خدا همینطور خواهد بود. ما سه فوق سنگینی که باهم هستیم رفقات خیلی خوب با یکدیگر داریم و با آیت ۴ سال هم اتاق بودم و با علی داوودی هم رفاقت دیرینه دارم و امیدوارم این رقابت و رفاقت سالم ادامه دارد باشد که در وهله اول پرچم ایران بالا برود.
علیرضا خواستهای از مسئولان داری؟
من اصلا به فوتبال کاری ندارم، خودم هم فوتبال دوست دارم، اما به ورزشهای انفرادی و مدال آور باید نگاه ویژهای شود. باور کنید بچههای منهای فوتبال گناه دارند
منبع: خبرآنلاین.
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
پنجشنبه 09,ژانویه,2025